دست های مرموزی که وسایل تفریح نا سالم را در مقابلب تفریحات سالم ترویج می کنند، بسیار است؛ به گونه یی که جامعه را قهراٌ به سوی تفریحات غلط و خطرناک می کشانند. علی (ع) می فرما ید:(در لذتی که پشیمانی آورد، و در شهوت و میلی که دردی را به دنبال داشته باشد؛ خیری نیست.)(غررالحکم،ص354) اگر اجتماعی خواهان نیکروزی است، باید به این گفته توجه کند، و دور اندیش باشد و عواقب کار ها را بسنجد. شهوت ها و لذت های زود گذر را از دریچه ی عواقب و نتایجش مطالعه کند، و پایان تفریحات نا سالم و شهوت رانی های نابجا را در نظر بگیرد، و از آن دوری گزیند.

    محیط هر انسانی، عبارت از کلیه ی اشیاء یا حوادث و اتفاقاتی است که در اطراف او واقع شده)؛ خواه مادی باشد یا معنوی).(مقدمه ی روانشناسی، ص 104) محیط بیرونی کودک، محیط قبل و بعد از تولد او می باشد. محیط بعد از تولد، به کلیه ی عوامل خارجی(محیط خانه، مدرسه، اجتمع و...) که در پی تولد بر کودک اثر می گذارند و همواره متغیر هستند، گفته می شود.

    کودک با روح پاک، ذهنی صاف و استعدادهایی به فعلیت نرسیده، پا به محیط خارج از رحم میگذارد، بر این اساس، باید توجه داشت که او در دوران اولیه ی زندگی اش تابع محیطی است که در آن زندگی می کند، و در این دوره خود را کاملاٌ نیازمند به دیگران می بیند. تمام افکار و خطوط را از محیطی که در آن زندگی می کند می گیرد و فقط تأثیر پذیر است، و در معرض انفعال از هر چیزی که مشاهده میکند و هر سخنی که می شنود قرار دارد؛ کودکی که در محیط سالم با والدین صالح مصاحبت داشته باشد، به گفتارو افعال نیکو روی خواهد آورد. بنا براین، محیط می توانند برانگیزاننده ی میل ها و رغبت ها در جهت منفی باشد، و کودک را به جانب پستی ها سوق دهد و از او موجودی منحرف، بدبین، خشن و عقده ای بار آورد، نیز می تواند سوق دهنده ی تمایلات در جهت مثبت بوده، صفات انسانی را در کودک ایجاد نماید.

فرهنگ اسلامی گویای این است که برای خود بودن، و برای خود زیستن، و در خدمت موجود ناقص قرار گرفتن، پوچی و بیهودگی است؛ اما برای خدای بزرگ بودن و به خاطر او زیستن و با سیر به سوی او، کامل شدن، بیرون آمدن از پوچی و بیهودگی و داخل شدن درز طریق حق می باشد. در دیدگاه فرهنگ اسلامی، بهترین روش زیستن و تربیت، در تقوای الهی نهفته است. کتاب های علمی، عقیده، آثار هنری، طرز تفکر، اخلاق و رسوم وغیره که بعد از مرگ فرد در جامعه باقی می ماند؛ همچنین کتابخانه ها ، آثار علمی، ادبی، هنری و مسائل اخلاقی که از نسل های گذشته باقی مانده است، میراث های فرهنگی ای است که به نسل جدید انتقال می یابد. هر جامعه ای خود را موظف می داند تا آنچه که از میراث های فرهنگی جامعه های گذشته باقی مانده و آنچه را خود کسب کرده و به دست آورده است، به جامعه ی جدید و نسل نو انتقال دهد تا با بهره مندی از آنها به آثار جدیدی دست پیدا کنند. پشت پا زدن به میراث های فرهنگی و به کار نگرفتن آنها در فرهنگ جدید، موجب بروز اختلاف عقاید و افکار و نیز ضربه بر پیکر استقلال و وحدت جامعه می شود؛ علاوه براین، باعث محروم ماندن نسل جدید از تجربه های گذشتگان می گردد.