مدّت حکومت او از سال 522 قبل از میلاد تا سال 529 است. دوّمین پادشاه از سلسله هخامنشی، کمبوجیه فرزند کوروش است. او پس از اینکه به حکومت ایران رسید در اندیشه ی تصرّف سرزمین مصر افتاد، پس به سوی آن سرزمین لشگر کشید.

کمبوجیه در مصر به موفّقیّت هایی رسید. امّا در این هنگام خبری از ایران مبنی بر اینکه برادرش بردیا پرچمدار شمرشی و عصیانی در ایران شده است، به او رسید. کمبوجیه کار های خود را در مصر رها کرد و سراسیمه به جنوب ایران رهسپار شد ولی در نیمه ی راه به وضع اسرارآمیزی به هلاکت رسید.1

هرودوت نقل می کند:« کمبوجیه به مرض صرع مبتلا بود و زمانی که مرض او شدّت یافت، گرفتار حالت جنون گردید. او قبل از مرگ، سفّاکی های زیاد و کار های بسیار ناشایست انجام داد، از جمله اینکه دوازده تن از بزرگان نامی پارسی را زنده به گور کرد.»2

موقعی که کمبوجیه بهدیوانگی افتاد، هنوز در مصر وقت می گذرانید. دو تن از روحانیون مذهبی زرتشت که برادر بودند، بر ضدّ او شورش کردند. آنان که از مرگ بردیا توسّط کمبوجیه خبر داشتند، نقشه ای طرح و با پر دلی و جسارت، اقدام به تصرّف تاج و تخت کردند.3

چون کمبوجیه دانست که بی جهت برادر خود را به قتل رسانیده، در مرگش بسیار گریست و تأسّف خورد، و از فشار بدبختی های خود، با عجله برخاست به این قصد که هر چه زودتر بر علیه مغول ها، به کشورش لشگر کشد. نقل است که کمبوجیه چون با عجله برخاست، دکمه ی شمشیربند او افتاد و نوک شمشیر در رانش فرو رفت و مجروح شد و در اثر آن زخم مرد.4

داریوش در بند هجده کتیبه ی بیستون معتقد است که کمبوجیه دست به خودکشی زده است.5

کمبوجیه حدود هفت سال پادشاهی کرد.

 

1.ایران قدیم؛ پیرنیا، حسن، ص81.

2.تاریخ هرودوت؛ هرودوت، ترجمه وحید مازندرانی، ص22.

3. تاریخ امپراطوری هخامنشیان؛ بریان، پی یر، ترجمه مهدی سمسار،ج1، ص 166.

4.کلیآت تاریخ و تمدّن ایران پیش از اسلام؛ بیات، عزیزالله، ص52.

5.ایران از آغاز تا اسلام؛ گیرشمن، رومن، ترجمه محمأ معین، ص125.