در بین انسان ها مرسوم است اگر شخصی، خدمتی به آنها نمود سعی می کنند آن را جبران کنن و اگر نتوانستند حدّاقل کاری را که انجام می دهند از او تشکّر و قدردانی زبانی ویا عملی به جا می آورند که در اصطلاح به آن شکر منعّم گفته می شود، به عنوان مثال:

 روز معل?م که فرا می رسد اولیاء و دانش آموزان خدمت معلّم می رسند و از او تشکّر می کنند، این تشکّر یا به صورت زبانی است هم چون خسته نباشید، دست شما درد نکند ویا بالاتر از تشکّر زبانی، به صورت تشکّر عملی می باشد که با هدیه کردن یک شاخه گل و کادو به معلّم انجام می گیرد.

نکته قابل توجّه این است که وقتی دانش آموز شاخه گل را به معلّم هدیه می دهد، معلّم از او می پرسد، به چه دلیل این شاخه گل را به من می دهید؟

دانش آموز جواب می دهدبه دلیل زحمت هایی که در طول این مدّت برای من کشیده اید.

معلّم به دانش آموز می گوید: خیلی ممنون امّا من دارای حقوق و مزایا هستم و همه ی امکانات زندگی را دارم و احتیاجی به شاخه گل شما ندارم.

دانش آموز می گوید: بله معلّم، می دانم شما با یک شاخه گل و یا هدیه ی من ، فیر یا ثروتمند نمی شوید و احتیاجی به آن ندارید امّا من با این کار می خواهم بگویم، به یاد شما هستم و از زحمت هایی که شما در این مدّت کشیده اید قدردانی کنم.

پس چرا ما از معلّمی که یک سال برای ما زحمت کشیده و دارای حقوق و مزایا است بر خود وظیفه می دانیمو از او تشکّر و قدردانی زبانی و عملی می کنیم!

امّا نسبت به خداوند که انسان ها را از لطف خود خلق کرده و این همه نعمت، عنایت فرموده است که اگر انسان بخواهد نعمت ها را بشمارد و بیان کند قادر به آن نخواهد بود، تقدیر و تشکّر نداشته باشیم؟