خاقانی

افضل الدّین بدیل خاقانی شروانی، شاعر و متخلّص به خاقانی، به سال 520 قمری در شهر شروان از مادر نسطوریِ تازه مسلمان، زاده شد. از کودکی نزد عمویش، کافی الدّین عمر بن عثمان که مردی حکیم، طبیب و فیلسوف بودّ به تحصیل دانش پرداخت و در سایه ی تربیت و حمایت او، با شوق فراوان در کسب دانش کوشید. دیری نگذشت که در علوم و فنون زمان خود به کمال رسید و در شعر از سرآمدان زمان شد. پس از درگذشت عمویش، به خدمت ابوالعلاء گنجوی رسید. او خاقانی را به خاقان اکبر، ( منوچهر شروان شاه)، معرّفی کرد، و دختر خویش را به او داد و تخلّص خاقانی را برای وی برگزید. خاقانی مسافرت های بسیاری کرد. از جمله دو بار به زیارت خانه ی خدا رفت که رهاورد این سفرها، قصیده هایی رسا و شیرین بود. در یکی از همین سفرها بود که از( ایوان مداین) دیدار کرد و قصیده ی مشهور خود را سرود. وی به سال 595 قمری در تبریز در گذشت و در( مقبرة الشعراء) مدفون شد.

به نام خداوند بخشنده و مهربان

سلام پر از شادی به کودکان آسمانی

 امید وارم که حالتان خوب باشد. لباس ها و کفش نو مبارک باشد. عیدتان مبارک! بعضی از شما بچّه ها پول ندارند که لباس و کفش نو بخرند، کمکشان کردید؟ از شما می خواهم که لحظه ی سال تحویل، برای پدر و مادر و امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) و بچّه های دیگرخیلی دعا کنید. من هم برای شما زیاد دعا می کنم. دوستتان دارم. راستی چقدر عیدی جمع کردید؟

خدا شما را خیلی دوست دارد و با خنده ی شما می خندد و با گریه ی شما هم گریه می کند، پس همیشه شادی کنید تا خدا هم شاد بشود.

می دانید، دام برای امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) خیلی تنگ شده و دوست دارم که این لحظه ی سال تحویل پیش ما باشید و ما به ایشان بگوییم سلام آقا جان، عیدتان مبارک و سال خوبی داشته باشید.

کاشکی که همه ی بچّه های دنیا دور امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) جمع شوند و با ایشان بازی کنند. آخر آقا جان، مثل پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امام علی(علیه السّلام) دوست دارند که با بچّه ها بازی کنند. امّا الآن بعضی از آدم های بد دوست ندارند که شما بچّه ها امام آخرتان را ببینید و خوشحال باشید.

شما امید های زندگی همه ی بزرگتر ها هستید.

إن شاءالله به همه ی آرزوهایتان برسید.

(خاله فاطمه)

Report images